امروز پنجشنبه 01 آذر 1403 http://ravanshenasi.cloob24.com
0

اختلالات یادگیری، گروه ناهمگونی از کودکان را دربرمی‌گیرد که مشکلاتی را در حوزه‌های گوناگونی دارند. این مشکلات اثرات مادام‌العمری را برای فرد ایجاد می‌کند که به نظر می‌رسد خیلی بیشتر از خواندن، نوشتن و حساب کردن باشد و حوزه‌هایی همچون سلامت، بهداشت روانی، روابط بین‌شخصی، ادامه تحصیل و مانند آن را عمیقا تحت تاثیر قرار می‌دهد. نکته حائز اهمیت اینکه اگر این اختلال به‌موقع تشخیص داده شود، می‌تواند موفقیت چشمگیری در جبران اختلال این افراد ایجاد نماید.

انسان، تقریبا همه چیز را "یاد می‌گیرد". او یاد می‌گیرد حرکت کند، راه برود، گوش دهد، بیندیشد، سخن بگوید، بخواند، بنویسد و... آنگاه یاد می‌گیرد مفاهیم و مشاهدات خود را در ارتباط با هم طبقه‌بندی کند و نهایتا به تمییز، تجزیه، ‌استنتاج، شناخت و تصمیم‌گیری نایل شود. تفاوت میان آدمیان نیز به تفاوت میزان و چگونگی یادگیری آنها مربوط می‌شود. یادگیری ممکن است بدون هیچ مشکلی حاصل شود یا برعکس وجود پاره‌ای مشکلات، سبب اختلال در آن شود. به همین دلیل مربیان و آموزگاران از دیرباز متوجه کودکانی بودند که در یادگیری مواد درسی دشواری داشتند و در پیشرفت تحصیلی به آن حدی که امید به حصول آن بود، توفیق به دست نمی‌آوردند و طی سال‌های متمادی، معمای کودکی که نمی‌توانسته یاد بگیرد،‌ مشغله فکری پژوهشگران بوده است.
مرسر، معتقد است در هیچ حوزه‌ای از تعلیم و تربیت، چنین تلاش گسترده‌ای در ارائه تعریف وجود ندارد. اختلالات یادگیری، یکی از عمومی‌ترین اصطلاحاتی است که به‌طور گسترده و بدون دقت کافی به مشکلات عمومی یادگیری در 15 تا 20 درصد از دانش‌آموزان مدرسه اطلاق می‌شود و معمولا این اصطلاح برای دانش‌آموزانی به‌کار می‌رود که مشکلاتشان به‌طور مستقیم با ناتوانی‌های حسی، جسمی و هوشی خاص ارتباط ندارد، اگرچه دانش‌آموزان دارای اختلال، اغلب در یادگیری و سازگاری اجتماعی نیز با مشکلاتی مواجه هستند.[1]
واژه اختلال یادگیری ابتدا در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 برای توصیف اختلاف یا تفاوت بین ناتوانی هوشی و اکتساب مهارت‌های تحصیلی که به وسیله آزمون‌های استانداردشده اندازه‌گیری می‌شوند، مورد استفاده قرار گرفت. به این معنی که کودک ناتوان در یادگیری، هوش متوسط یا بالاتر از متوسط دارد اما نمی‌تواند به‌طور بسنده‌ای در مدرسه در یک یا بیش از یک حوزه عمل کند. این مشکل در عملکرد، ناشی از علل ناشناخته است اما معمولا به بدکاری احتمالی سیستم عصبی مرکزی نسبت داده می‌شود.[2]
تعریف NJCID از معتبرترین تعاریف در زمینه نارسایی ویژه یادگیری است و از سوی کمیته همبستگی ملی نارسایی‌های ویژه یادگیری، که نماینده بزرگترین سازمان حرفه‌ای – والدینی است ارائه گردیده است: «اختلالات ویژه یادگیری یک اصطلاح کلی است که به گروه ناهمگنی از اختلالات که به وسیله مشکلات مهمی در فراگیری و استفاده از توانایی‌های گوش دادن، حرف زدن، خواندن، نوشتن، استدلال و یا ریاضیات آشکار می‌شود، اشاره دارد. این اختلالات جنبه درون‌فردی داشته و احتمالا ناشی از کارکرد بد سیستم عصبی بوده و ممکن است در طی یک دوره معین زندگی رخ دهد. همچنین ممکن است به همراه دیگر شرایط معلولیت‌ساز(آسیب حسی، عقب‌ماندگی ذهنی، آشفتگی هیجانی) و یا تحت تاثیر محیط فرهنگی، آموزش ناکافی یا نامناسب رخ بدهد».[3]

اگرچه وجود یک تعریف، جهت نزدیک ساختن افکار متخصصین در مورد یک اصطلاح خاص، حائز اهمیت است، اما بایستی به خاطر داشت که حتی جامع‌ترین تعاریف، قابل انطباق به همه کودکان نیست. هر کودک با در نظر گرفتن وضعیت وراثت، محیط، دانش، مهارت‌ها، سطح تمرکز و ساختارهای تحصیلی با دیگران فرق دارد.

خصوصیات روانی – رفتاری
در تعاریف مختلف و تحقیقات متفاوت، به این گروه، صفات و خصوصیات متعددی نسبت داده‌اند. در کتاب‌های مختلف در حدود 99 خصوصیت برایشان شناخته شده است که 10 مورد از مهمترین آنها بدین شرح می‌باشند:
· جنب‌وجوش بیش از حد
· نقایص ادراکی – حرکتی
· بی‌ثباتی عاطفی
· نقص در هماهنگی عمومی بدن
· اختلالات در توجه(دامنه توجه کوتاه، حواس‌پرتی و عدم توجه)
· هیجانی بودن
· اختلال در حافظه و تفکر
· دارا بودن مسائل درسی(به‌خصوص در خواندن، ‌نوشتن، حساب و هجی‌کردن)
· وجود نقایصی در تکلم و شنیدن
· بی‌نظمی‌هایی مشخص در علایم نورولوژیک و الکتروآنسفالوگرافیک(نقص هماهنگی در حرکات ظریف، نقص هماهنگی در حرکات چشم، تعادل ناکافی، لوچی چشم و حرکات غیرقابل کنترل).

نکته مهمی را که باید به خاطر داشت این است که هر کودکی که دچار ناتوانی‌های یادگیری است، دارای همه این خصوصیات نمی‌باشد و گاه احتمال دارد که کودک فقط تعداد معدودی از آنها را دارا باشد.[4] در مورد وجود اشکالات درسی در کودکان مبتلا به اختلال یادگیری بین متخصصان اختلاف نظر کمی وجود دارد. در واقع به خاطر همین اشکالات درسی است که برچسب اختلال و ناتوانایی یادگیری به پیشانی کودک زده می‌شود. از نظر تعریف، اگر مشکلی به نام مشکل درسی وجود نمی‌داشت، شاید کودکی به نام کودک مبتلا به اختلال یادگیری نیز به وجود نمی‌آمد.

1. نارساخوانی
معمولا کودکان با این انتظار به مدرسه فرستاده می‌شوند که قبل از هر چیزی خواندن و نوشتن یاد بگیرند. گفته می‌شود کودکان باید یاد بگیرند بخوانند تا بخوانند که یاد بگیرند. بنابراین خواندن یکی از عناصر اصلی در موفقیت تحصیلی است که بدون آن به دست آوردن مهارت‌های دیگر تقریبا غیرممکن است. یکی از مهمترین مسائلی که کودکان مبتلا به اختلال یادگیری با آن مواجهند، ناتوانی مربوط به خواندن است. مشکلات خواندن، به راه‌های مختلف خود را نشان می‌دهند. از آنجا که مسائل مربوط به خواندن به مسائل گویایی نیز مربوطند، برخی از شایع‌ترین اشتباهات مربوط به خواندن، مشکل در استفاده و ادراک است. مشکلات ممکن است در حوزه‌های شنیدن، صحبت کردن، خواندن، هجی کردن و یا نوشتن باشد. علیرغم این مشکلات افراد نارساخوان می‌توانند خلاق و با استعداد باشند. اغلب آنها در هنرهای تجسمی، نمایش، ورزش و مکانیک خوب عمل می‌کنند.

علایم رایج نارساخوانی
· مشکل در بیان کلامی
· ضعف درک مطلب
· ضعف هجی کردن
· مشکل در شناسایی کلمات در هنگام خواندن
· مشکل در دنبال کردن دستورات(ممکن است کلمات را به صورت نادرست بشنوند.)
· وارونه‌سازی حروف(ممکن است کلمات را سر و ته، تیره و تار یا کج و معوج بینند.)[5]
· نقص خفیف در خواندن
· نقص شدید در خواندن.[6]

2. نارسانویسی
در حالی که خواندن، شخص را قادر به درک نظریات دیگران می‌کند، نوشتن یکی از راه‌های ابراز خود و ارتباط برقرار کردن با دیگران است. بنابراین درست نوشتن و خوانا نوشتن، در این ارتباط اهمیت ویژه‌ای پیدا می‌کند. در این مهارت تجربه‌های قبلی در زمینه گوش کردن، صحبت کردن و خواندن با همدیگر یکپارچه می‌شوند. به همین جهت نیز مهارت نوشتن نسبت به مهارت‌های ارتباطی دیگر بسیار پیچیده‌تر است و در سلسله مراتب رشد زبان، به عنوان آخرین مهارت یادگیری در نظر گرفته می‌شود.

دست‌نویسی: به دست آوردن مهارت در دستخط بستگی به عوامل گوناگونی همچون مهارت‌های دیداری و حرکتی دارد که مستلزم کارکرد چشم و هماهنگی حرکت چشم با دست و انگشتان، کنترل حرکت بازو، دست و انگشتان و حافظه دیداری برای ایجاد حروف و کلمات است.[7]

3. نارسایی در ریاضیات
آن عده از دانش‌آموزان مبتلا به اختلال یادگیری که دچار اشکالاتی در ریاضیات می‌باشند ممکن است به چند علت دچار چنین مشکلاتی شده باشد. برخی از مشکلات آنان می‌تواند به خاطر نقایصی باشد که مربوط به سایر حوزه‌هاست؛ مثل بی‌توجهی و نقص در خواندن که به‌طور غیرمستقیم در ایجاد مشکل تاثیر دارد. اشکال این کودکان به‌ویژه در حل مسائلی که به صورت تشریحی بیان می‌شوند به جای اینکه جنبه تصادفی داشته باشد، معمولا به خاطر استفاده از روش‌های نامناسبی است که آنها برای حل مسایل به کار می‌برند.[8] به‌طور کلی این نارسایی به دو گروه عمده تقسیم می‌شود:

الف. نارسایی در ارتباط با نارسایی زبان: در برخی از موارد، اختلال در حساب کردن و ریاضیات وابسته به نارسایی‌های دیگر زبان است. ممکن است کودکی که در دریافت شنیداری زبان اختلال دارد در ریاضیات نیز مشکل داشته باشد؛ البته نه به علت اینکه اصول ریاضیات را درک نمی‌کند، بلکه بدین جهت که در فهمیدن راهنمایی‌ها و توضیحات کلامی معلم اشکال دارد یا معانی کلمات را درست متوجه نمی‌شود.

ب. اختلال در تفکر کمی: نارسایی در ریاضیات ممکن است در اثر درک نکردن اصول ریاضی یا تفکر کمی نیز به وجود آید. در این مورد کودک می‌تواند به‌خوبی بخواند و بنویسد و مشکل عمده‌ای در دریافت شنیداری یا دیداری ندارد اما در عملیات و درک مفاهیم ریاضی همچون ادراک روابط مقادیر و اندازه‌ها و یادگیری مفاهیم کمی اشکال دارد.[9]

--------------------------------------------------------------------------------

[1]. وست ودد، پیتر؛ آموزش و پرورش کودکان با نیازهای ویژه، ترجمه شاهرخ مکوند حسینی، تهران، گلشیر، 1381، چاپ اول، ص 21.
[2]. کاکاوند، علیرضا؛ ناتوانی‌های یادگیری، تهران، سرافراز، 1385، چاپ اول، ص 10.
[3]. باشعور لشگری، مریم، نارسایی‌های ویژه یادگیری، تهران، دنیای هنر، 1379، چاپ اول، ص 14.
[4]. هالاهان، دانیل‌پی و کافمن، جیمز ام؛ کودکان استثنایی، ترجمه مجتبی جوادیان، آستان قدس رضوی، 1372، چاپ دوم، ص 191.
[5] ناتوانی‌های یادگیری، ص 24.
[6]. کودکان استثنایی، ص 213.
[7]. امیدوار، احمد؛ نارسایی ویژه در یادگیری، تهران، ژیان، 1384، چاپ اول، ص 77 الی 79.
[8] کودکان استثنایی، ص 213.
[9] نارسایی ویژه در یادگیری، ص 81 تا 83.

--------------------

نویسنده: سمانه محمدی قراسویی

کلمات کلیدی:‌ اشکالات گویایی، نارسانویسی، نارساخوانی، اختلال در یادگیری، کودکان استثنایی، علوم تربیتی